سلام دوستان، از دید کسی که دنبال نیروی فنی برای تیمش هست یه سری نکات مهمه که اگه این نکات رو بدونید میتونید یه مصاحبه کاری موفق داشته باشید.
دو هفتهی پر تلاش از دریافت رزومهها، بررسیشون و مصاحبهها داره میگذره و بالاخره تصمیم نهایی رو راجع به توسعه تیم داریم میگیریم.
این بلاگ پست برا مدیران از این جهت مفیده که متوجه میشن به چه چیزایی توجه کنند که نیروی بهتری پیدا کنند و برا کارجوها از این جهت که میدونن چه چیزایی رو رعایت کنند که کار بهتری گیرشون بیاد.
دید من به مصاحبهها بیشتر پیدا کردن دوستان جدید هست نه آتو گرفتن از کسی، برا همین سعی میکنم جلسات مصاحبه رو دوستانه برگزار کنم که استرس کمتری تحمیل بشه ولی خب سعی میکنم تمام رفتارها رو تحلیل کنم و اونجاهایی که ممکنه تو تیم مشکل ایجاد کنه رو پیدا کنم.
پیشنهادم اینه که شما هم برای یه مصاحبه کاری موفق با همین دیدگاه برید، مصاحبه کننده هرچقدر هم سخت گیر باشه باز به اندازه یه انسان ضعیف هست و راه ایجاد حس خوب براش وجود داره.
۱. بهترین جا برا پیدا کردن نیرو یا کار
از اینجا شروع کنیم که کجا آگهی استخدام بزنیم یا کجا دنبال کار باشیم؟
من تقریبا اکثر پلتفرمهای موجود رو امتحان کردم، کاملا بستگی به نیرویی داره که میخواید بگیرید ولی طبق تجربه برای نیروهایی مثل گرافیست، حسابدار یا منشی، دیوار انتخاب خوبیه.
اما برای نیرو های برنامهنویس از جابینجا نتیجه بهتری گرفتم.البته این برا تهران هست، من شیراز هم آگهی دادم و بنظرم تو شهرستانها فقط تو همون دیوار آگهی بزارید و پول و زمانتون رو جاهای دیگه تلف نکنید.
چند تا راه خوب دیگه برای پیدا کردن نیروی فنی خوب هم وجود داره:
۱. شبکه کاریتون رو رشد بدید، رویدادهایی مثل همفکر یا رویدادهای تخصصی تر رو پیدا کنید و اونجا شبکه سازی کنید تا اون عضوهایی رو که میخواید پیدا کنید.
۶ ماه که تو این جلسات شرکت کنید و روحیه ارتباطی خوبی داشته باشید تقریبا تمام نیروهای فنی که میخواید رو میشناسید.
برا ایونتها هم میتونید ایوند و میتآپ رو چک کنید.
۲. به قول دوستم محسن شعله یکی از راهها اینه که از اینفلوئنسرهای خاص یه حوزه بخواید براتون یه توییت یا پست بفرستند که فلان شرکت نیرو میخواد.
البته من یه بار امتحان کردم این قضیه رو ولی آنچنان جوابی که میخواستم نداد چون کسایی که ایشون رو فالو کرده بودن خیلی مبتدی بودن.
۳. لینکدین و دیگر هیچ. بهتره توضیح اضافی ندم قاعدتا از نقش ارتباط با متخصصین تو لینکدین با خبر هستید. میتونید مفصل در موردش تو بلاگ نیما بخونید.
یه راه خوب دیگه هم اینه که معمولا افراد فنی تیمتون افراد فنی خوب رشته خودشون رو میشناسن از اونها هم کمک بگیرید.
۲. بهترین فصل نیرو گرفتن
شخصا توی سه فصل (پاییز، زمستون و تابستون) آگهی استخدام رو تست کردم و تا الان بیشترین بازدهی رو تابستون داشته.
برداشتم اینه که کارمندا برا اینکه عیدی و سنوات رو بگیرن تو نیمه دوم و مخصوصا توی زمستون از شرکتشون بیرون نمیان، برا همین تعداد رزومههای قوی فرستاده شده تو تابستون زیاد بود که احتمالا بهار هم همینه.
۳. برای یه مصاحبه کاری موفق در رزومه چی بیاوریم؟
افراد اسکن میکنند، نمیخوانند.
یه اتفاق شدیدا آزار دهنده اینه که یه رزومه word دریافت کنید تو ۱۰ صفحه که فقط متنه با فونت Arial 🙂
واقعیت اینه که مدیران کسب و کارها انقد درگیری دارند که فرصت اینو نداشته باشن که تمام جزئیاتی که ممکنه برا شما مهم باشه رو بخونن.
فقط اون چیزایی که تو تخصص شما اهمیت داره رو خلاصه کنید. نیاز نیست تمام فریمورکهایی که از زمان دانشگاه باهاش کار کردید رو تو رزومه لیست کنید، فقط اونهایی که تخصص بیشتری دارید.
بعد از اون آیتمها رو با کمی سلیقه و بصورت اینفوگرافیک تو یه تک صفحه بگنجونید که افراد بتونند تو یه نگاه اسکنش کنند و به یه برداشت از شما برسند.

عکس لطفا
شخصا سعی میکنم داکیومنت سازی رو جدی بگیرم و همه چیز رو یادداشت کنم ولی گاها توضیحاتی که روی رزومه ها بعد از مصاحبه نوشتم اونقدری برام کافی نبوده که اون فرد رو یادم بیاره.
وجود یه عکس تو رزومه کمک میکنه خیلی سریع یادآوری بشید. مخصوصا تو شرایطی که شما جزو اولین نفرهایی هستید که مصاحبه شده و پروسه مصاحبهها چند هفته طول بکشه.
با چی شروع بشه؟
ببینید شخصا برای من مهم نیست که بدونم برنامهنویسم عمران خونده یا آبیاری گیاهان دریایی، مهم نیست بدونم که تو دانشگاه چه رتبهای داشته ولی مهمه بدونم که اصول مهندسی نرمافزار رو میشناسه و به اون زبانی هم که میخوام مسلطه.
پس رزومتون رو با نکات مهم شروع کنید یا مسائل کم اهمیتتر رو کوچیک بنویسید. تو این داستان مهارتها و سابقه کاری بیشترین اهمیت رو داره.
انگلیسی یا فارسی؟
جالبه بدونید یکی از بیشترین کاربردهای سایت ایران تلنت این شده که افراد میرن رزومه انگلیسی بقیه رو کپی میکنند.
اتفاقا به چند تا از این دوستان گفتم جلسه مصاحبه رو انگلیسی برگزار کنیم که فقط یه نفرشون مشکل نداشت.
اگر به هر حال خواستید رزومه انگلیسی داشته باشید، شاید بهتر باشه یک صفحه رزومه فارسی داشته باشید و یک صفحه انگلیسی. از اونجایی که افراد نوشتهها رو اسکن میکنند ممکنه اون مطلب مهمی که میخواید خونده بشه اصلا بهش توجه نشه.
فقط نکته مهم اینه که مباحث تخصصی رو اصلا فارسی ننویسید.
پروفایلتون رو پر کنید تا فیلتر نشید.
تو پنل کارفرمایی جابینجا وقتی کارجوها رو نمایش میده یه سری فیلتر هم کنارش داره، وقتی تعداد درخواستها زیاد هست این فیلتره به کمک میاد.
سعی کنید پروفایلتون رو کامل کنید که اگه یکی از این فیلترها انتخاب شد شما جا نمونید. برام مشخصا جالب بود کسی لینکدینش رو اضافه نکرده بود که اگه بود قطعا بیشتر تو ذهنم میموند.

اسمتون رو هم فارسی هم انگلیسی بنویسید چون سرچ جابینجا یه مقدار مشکلی داره و نتایج رو درست نمیاره، مخصوصا یه عده اسمشون رو انگلیسی مینویسن، یه عده فارسی بعد برای پیدا کردن رزومه فرد بین این همه درخواست کلی مشکل وجود داره.
قبل از یه مصاحبه کاری موفق تیپتون رو بشناسید.
یه چیزی که بنظرم جای خالیش تو اکثر رزومهها وجود داره تیپ شخصیتیه. پیشنهادم اینه که اول خودتون رو بشناسید بعد هم توی رزومتون نتیجه تست رو بنویسید.
به هر حال شما میخواید نصف عمرتون رو تو محل کار بگذرونید و اگر شخصیت شما با تیم همخوانی نداشته باشه زندگی برا شما و اعضای تیم زجرآور میشه.
تستهایی که پیشنهاد میکنم: تست گالوپ، MBTI و بلبین هستش و تو این زمینه میتونید پادکست هلیتاک قسمت نهم رو گوش بدید.
بریم سراغ مسائل مرتبط با جلسه مصاحبه شغلی موفق 😉
۴. برا یه مصاحبه کاری موفق، کت و شلوار بهترین انتخاب نیست!!
این قضیه یه مقدار شخصی هست ولی دقت بهش مهمه. ما مشخصا تو آگهیمون نوشته بودیم که ما یه تیم جوان، مستقل و … هستیم. معمولا تو این نوع تیمها یه نکته خیلی مهمه و اون اینکه فلسفه agility تو اعضا جریان داشته باشه.
و تا اونجا که بشه از چیزهایی که ما رو کند میکنه فرار میکنیم. تو یکی از جایگاهها بین دو نفر شک بودیم، یکی رو رد کردیم به چند دلیل که یکیش این بود که اون شخص نوع رفتارش، سابقه کاریش و پوششش، سنتی بودن دیدگاهش رو برا ما تداعی میکرد.
شاید یکم زمانبر باشه ولی سعی کنید پروفایل شرکتی که میخواید برا مصاحبه برید رو بخونید و یکم در موردشون تحقیق کنید و البته با کت و شلوار تو یه شرکتی که میخواد چابک اداره بشه نرید 😉
۵. مزیتهای ناعادلانه (تلخ اما واقعی)
خود من تهرانی نیستم و کاملا درک میکنم که کار تو یه شهر دیگه و دور از خونواده چه شرایطی داره ولی نمیتونم منافع شرکتم رو تو این زمینه در نظر نگیرم.
باز تو یه موقعیت دیگه بین دو نفر که از نظر فنی در یک سطح بودن، اونی رو انتخاب کردیم که تهرانی بود و دلیلش مشکلی بود که قبلا با یکی از اعضای تیمم باهاش روبرو بودم:
هممون این درک رو داریم که ۲.۵ روز مرخصی در ماه برای سر زدن به خونواده، اونم تو یه شهر دیگه کافی نیست که نتیجش میشه مرخصی بیشتر و لنگ شدن کار شما مخصوصا در زمانهای پرفشار کاری.
مخصوصا اگر اون نیرو بخواد تازه جا و مکانش رو از یه شهر دیگه انتقال بده، که در این صورت پایدار شدنش کلا داستان خاص خودش رو داره.
راهکار: پلهای پشت سرتون رو خراب کنید. اگر تصمیم گرفتید که حتما تهران مشغول به کار بشید همه چی رو رها کنید و بیاید اینجا مستقر بشید تا راه برگشت رو ببندید.
تو جلسه مصاحبه هم سعی کنید زیاد رو این قضیه تاکید نکنید که اینجا هنوز استیبل نشدید.
۶. رفتار حرفهای و مودبانه
حداقل برا من خیلی مهمه که بدونم حس اعضای تیمم نسبت به فرد جدید مثبته یا نه. چون به هر حال قراره اکثر روزشون رو کنار هم بگذرونند و با هم همکاری کنند. اگر نتونن با هم ارتباط بگیرن آسیبش به تیم میرسه.
توی همین مصاحبههای اخیر شخصی اومده بود که به لحاظ دانش فنی A+ رو از ما گرفت ولی به تیم یه نگاه بالا به پایین داشت و به لحاظ رفتارشناسی استنباطی که از حرفاش داشتم برا تیم مشکل بوجود میآورد و خب نتیجتا انتخاب نشد.
۷. هوشمندانهترین کاری که انجام دادم
یه نفر اومده بود برای مصاحبه که دانش فنی بالایی داشت و تو سابقش مدیریت تیم و طراحی معماری نرمافزارش وجود داشت. طبیعتا سطح توقعش بالاتر از یه تیم متوسط بود. چند روز بعد بهش تماس گرفتم که بیاد مدیریت تیم فنی رو برعهده بگیره.
برا شروع هم گفتم بیا جای من مصاحبه دوم رو انجام بده. نتیجه کار بشدت خوب در اومد، این دوستمون شدیدا آدم مسئولیتپذیری بود و حسابی خودش رو برا جلسه مصاحبه آماده کرده بود و نیروییهایی هم که انتخاب کرد خیلی با معیارهای ما نزدیک بودن.
اتفاقا دوستی خوبی هم بینمون شکل گرفت و سعی دارم کارای خوبی در آینده با هم بکنیم.
اگه مدیر یه بخش یا سازمانی هستید احساس دانایی کل رو کنار بزارید بزرگترین خدمتی که میتونید به بیزینستون بکنید اینه که یه نفر رو پیدا کنید که بهتر از شما به سازمان خدمت کنه. (دارم تو این زمینه یه قسمت از پادکستم رو اختصاص میدم)
۸. سوالهای رفتاری رو جدی بگیرید.
یه فرم غیر مرسوم تهیه کردم که هدف رفتارشناسی برام داره در واقع تو این فرم از علائق میپرسم، از رفتارهای گذشته و از انگیزههای فرد.
مثلا یکی از سوالاتی که من از یه فرد فنی میپرسم اینه که ۵ سال بعد خودش رو چطور میبینه و دوست دارم بگه که قصد داره تخصصش رو عمیق کنه، نه اینکه بخواد کار خودش رو راه بندازه و شرکت رو ترک کنه.

دو تا کاربرد اساس داره این فرم یک اینکه از پاسخهاش نقاط مشترکی پیدا میکنم که بتونم ارتباط بهتری با فرد بگیرم.
دو اینکه به تک تک پاسخها دقت میکنم و ازش سوالات جدید میپرسم و باز به حرفهای طرفم درست گوش میدم که بتونم طرز دیدگاهش و رفتارش رو بیرون بکشم، مخصوصا تو مسائلی که فرد تو گذشته انجام داده در آینده هم تکرار میکنه.
یادمه دقیقا یکی از نیروهایی که قبلا تو شیراز با همین روش گرفته بودم سر جلسه مصاحبه مشکلی که با یکی از کارکنان قبلیش داشت رو خیلی جزئی گفت و بعد برا ما هم مشابه همون داستان اتفاق افتاد.
اگر مدیر یک کسب و کار هستید حتما یه نمونه از این فرمها رو تهیه کنید و سعی کنید با یادآوری شرایط مختلف کاری یا احساسی در گذشته، نحوه رفتارش تو اون شرایط رو بسنجید.
البته هیچکدوم از این سوالات نباید مستقیم پرسیده بشه که فرد چیزی رو که دوست دارید بشنوید رو تحویلتون نده و مهمتر از اون بعد از اون پرسشنامه باید یه گفت و گوی دوستانه راه بندازید که خودش باعث بیان بیشتر خاطرات گذشته میشه. (موشکافانه دقت کنید و آنالیز)
اگر هم کارجو هستید، تو این قسمت صادقانه بازخورد بدید چون دوباره میگم قرار نیست با کار تو یه تیم که جای شما نیست برا خودتون عذاب ایجاد کنید.
۹. رئیس خوب انتخاب کنید نه شرکت خوب

رئیس خوب امکان رشد را برای شما فراهم میکند اما اگر در یک شرکت خوب باشید ولی رئیس خوبی نداشته باشید هر چقدر هم تلاش کنید فرصت رشد به شما داده نمیشه.
صادقانه بخوام بگم اینه که نه شرکتی انتخاب کنید که انقد کوچیک باشه که هنوز هیچیش معلوم نباشه نه انقدر رشد یافته که به شما مسئولیتی نده که باعث رشدتون نشه.
۱۰. مجتهد نباشید 😉
این اصطلاح رو فک کنم اول از عادل خان طالبی شنیدم. جریان اینه که یکی از چیزهایی که من و خیلی از کارفرماها تو استخدام تیمشون بهش توجه میکنن اینه که چقدر در آینده چالش خواهیم داشت برا راضی کردن اون شخص به اجرای یه کار.
ببینید واقعیت اینه که خیلیا به اندازه کارفرماشون توی اون حوزه خاص شناخت بازار ندارن.
قطعا مشورت دادن به کارفرما خیلی کمک میکنه ولی بارها برا خود من پیش اومده که میخوام یه کاری انجام بشه و تازه باید یه نفر رو توجیه کنم که چرا باید این کار انجام بشه. پس طبیعی هست که وقتی دارم تیم رو میبندم رفتارهای شخص رو تو این زمینه دقیق بررسی کنم.
۱۱. برا یه مصاحبه کاری موفق چگونه خود را معرفی کنیم؟
ما دائما داریم میفروشیم، گاهی محصولاتمون رو گاهی خدماتمون رو و گاهی هم خودمون رو. پس باید یه سری اصول رو رعایت کنیم که بتونیم بهترین بهره رو از این قضیه ببریم.
پیش آمادگی برا یه مصاحبه کاری موفق
کمی تحقیق در مورد شرکت مورد نظر خیلی کمک میکنه که ارتباط خوبی در جلسه مصاحبه با مسئولش بگیرید.
توی این زمینه یکی از دوستان یه سایت جالب معرفی کردن که افراد میان تجربه مصاحبشون تو یه شرکت رو به اشتراک میزارن، بد نیست یه بررسی کنید:
خوش قولی خیلی سادست
لازم نیست بگم چقدر زشت هست وقتی سر یه ساعت خاص قرار مصاحبه گذاشته میشه ولی کلا شخص جواب تلفنش رو نمیده.
حتی اگه فکر میکنید شرکت مناسب شما نیست یا دور از شماست یا به هر دلیل نظرتون عوض شده تماس بگیرید و بگید که نمیتونم بیام. هم وقت کسی رو تلف نکردید هم رفتار حرفهای شما رو نشون میده.
اگه نظر من رو بخواید بدونید: توی مصاحبه شرکت کنید و نهایتا ببینید میخواید اونجا کار کنید یا نه. ولی هم یه ارتباط جدید ایجاد کردید هم اینکه ممکنه یه فرصت پنهان برای آینده زندگی کاریتون بوجود بیاد.
وقت محدوده

تصویر به اندازه خودش واضحه: شما خیلی وقت ندارید که کل سابقتون رو بخواید توضیح بدید حتی اگه چشمشون به شما هست، گوش نمیدن.
راه تستش خیلی سادست، به یه نفر یه متن چند دقیقهای رو توضیح بدید بعد ازش بپرسید چی گفتم، غالب اوقات، بخش زیادی از حرف شما رو فراموش کردن و قسمتهای تصویری صحبتها، بیشتر یادشون میمونه.
سعی کنید آیتمهایی که مهم هست رو لیست کنید و چند بار از روش تمرین کنید تا بتونید تو چند دقیقه اون مسائل پر اهمیت رو توضیح بدید.
صحبت از سوابق، مهارتها و تیپ شخصیتی
باز هم مثل آماده کردن رزومهها اینجا هم همون آیتمها رو طبق اینکه کدومش ممکنه برا کارفرمای بعدیتون مهم باشه دسته بندی کنید و ارائه بدید.
درمورد سوابق، سعی کنید اول از آخرین سابقتون بگید چون قاعدتا جدیدترین تجربیات و تکنولوژیهایی که کار کردید توی یکی از شرکتهای آخرتون بوده.
اگر اتفاق خاصی یا مشکلی هم جاهای قبلی داشتید رک بگید تا دوباره تکرار نشه و از اون طرف کارفرما هم انتظار زیادی ازتون نداشته باشه.
ترجیحا هم از سوابق کاری غیر مرتبطتون نگید، از نظر من که این قضیه نمره منفی ایجاد میکنه.
از تیم و نحوه ادارش هم بگید
از محیط کاری، موارد جذاب اونجا یا مشکلاتش، علائقی که دارید و سیستمهای مدیریتی یا بهبود فرآیند اونجا هم بگید تمام اینها به کارفرما نشون میده که شما علاوه بر تسلط فنی از مهارت تیمی خوبی هم برخوردارید.
مثلا برا من مهم بود ببینم افرادی که میان چقدر سابقه کار تو یه تیم محصول محور رو دارن نه صرفا پروژه آماده کردن و تحویل دادن. اینکه افراد میدونن یه پروداکت چجوری توسعه پیدا میکنه، چجوری تیم مدیریت میشه، با چه اپهایی تسکها واگذار میشن و چجوری پیگیری میشن، اینا آیتمهایی هستند که نشون میده شخص قبلا با یه تیم حرفهای کار کرده.
نقطه مشترک پیدا کنید
چه در جایگاه یه کارفرما هستید چه در جایگاه کارجو بنظرم حتما بگردید و نقاط مشترکتون با طرف مقابل رو پیدا کنید. جدای از اینکه ارتباطتون رو موثر میکنه، کمک میکنه بحثهای جدیدی شکل بگیره که به شناخت از طرفتون کمک کنه.
و جدای از اون وقتی تو یه محاوره یخشکنی اتفاق میافته میتونید سرنخهایی رو از شخص مقابلتون بدست بیارید که ازش استفاده کنید و بهش ثابت کنید که شخص مورد نظرش هستید.
جسور باشید، انتقاد کنید و پیشنهاد بدید.
اگه تو قسمت قبل خوب یخشکنی کرده باشید دیگه الان موقعش هست که به عنوان یه نیروی متخصص برا خودتون جایگاهسازی کنید. یعنی اینکه نشون بدید که در رابطه با روشهای بهبود اون محصول هم نظرات سازنده و تخصصی دارید.
تو مکالماتتون فقط تعریف نکنید، اگه واقعا جایی در کارشون ایراد میبینید نظر تخصصی خودتون رو بگید، این داستان نشون میده که شما یه فرد متخصص هستید و انسان دلسوزی که تلاش برا بهبود میکنه.
در مورد خود ما خیلیا اصن کنجکاوی هم نکردن که اینجا داریم چکار میکنیم، یه عده هم درخواست دادن و محصولی که داریم روش کار میکنیم رو دیدن.
ولی میتونم بگم فقط یه نفر این حس رو بهم داد که درک درستی از محصول و نحوه توسعش داره و اینکه دیدگاهش کد زنی صرف نبود و تا حدودی درک بیزینس و سختیهاش رو هم داشت.
این قضیه به من میگفت که دیگه نیاز ندارم توضیح بدم که نظر بازار و کاربرا مهمتر از تکنولوژی هست. اتفاقا ایشون همون شخصی بود که بعنوان مدیر فنی باهاش کار میکنیم.
نشان دادن شبکه کاری
یکی از آیتمهایی که حداقل بنظر من مهم هست اینه که داشتن شبکه کاری از دو جهت به یه تیم کمک میکنه، اول اینکه باعث میشه فرد خودش رو مثل اطرافیانش آپدیت نگه داره.
و دوم اینکه یه روزی تیم نیاز به توسعه داره و در این زمینه اون شخص شبکهای از افراد رو میشناسه که میتونن تو تیم موثر باشن. حالا تازه منافع دیگه این داستان رو کنار بزاریم مثل کمک به شناخته شدن بهتر تیم و …
کی آپدیت کردی؟
تو جلسه مصاحبه یه آیتم مهم اینه که نشون بدید چقدر دانشتون آپدیت هست، مخصوصا تو حوزه های فنی دانش دو سال قبل ممکنه تاریخ گذشته باشه.
ما تو تیممون برنامه نویس اندروید هم میخواستیم و یه عده از کسایی که اومده بودن هنوز کوچکترین مهاجرت رو هم به سمت کاتلین نکرده بودن، فعلا جاوا کارشون رو راه میندازه ولی مطمئنا اگه این تغییر رو ندن تا دو سال دیگه به راحتی کار گیرشون نمیاد. یا حداقل کار خوب گیرشون نمیاد.
یکی از راههایی که میتونید تو این زمینه خودتون رو پرزنت کنید اینه که نشون بدید از منابع مرتبط، ترندهای تکنولوژی رو رصد میکنید، مثلا اینکه فلان subreddit رشته خودتون رو عضوید یا تو Medium فلان افراد حوزه خودتون رو فالو میکنید.
از بین کسایی که اومده بودن فقط یه نفر بود که تو مدیوم یه عده رو فالو میکرد و به این قضیه اشاره کرد و اتفاقا یکی از دلایل انتخابش هم همین بود. بقیه اصن به این موضوع اشاره نکردند.
همه چیز را همگان دانند (بعضیا رو بگو نمیدونم)
ببینید اصلا لازم نیست هر سوالی از شما میپرسند بلد باشید و هر جور شده بخواید یه جوابی بدید. چون مصاحبه کننده انقد هوش و درک داره که تشخیص بده چقدر دارید جواب رو میپیچونید.
پیشنهادم اینه که راحت بگید نمیدونم ولی ثابت کنید که چقدر مشتاق یادگیری هستید و میتونید بعد از جلسه در موردش تحقیق کنید و اگه دوست داشتند نتیجه رو باهاشون به اشتراک بزارید.
امید و انرژی داشته باشید.
یه نفر از افرادی که اومده بود دانش فنی متوسطی داشت اما بشدت کم انرژی بود و ناامید و نمیشد راحت باهاش ارتباط برقرار کرد. اولین چیزی که با دیدن چنین افرادی به ذهن میرسه اینه که تو اولین مشکلات کاری سریع کم میارن.
یادمه یه بخش از صحبتهاش گفت که این پروسه کاریابی هم معضلی شده و دارم بشدت خسته میشم از دنبال کار رفتن.
با این جمله به این فکر افتادم خب این بنده خدا وقتی تو مشکلی که کاملا طبیعی هست میخواد دست از تلاش برداره، خب تو مشکلات پر استرس کاری که سریع کم میاره، با این وجود یه وقت دیگه بهش دادم که تو مصاحبه دوم خودش رو ثابت کنه.
جالبیش اینه که روز مصاحبه دوم (اونم مجازی) با کلی تاخیر شرکت کرد، بعد که گفتیم الان وقت مصاحبه یه نفر دیگست و شما بعد از ایشون قرار میگیری کلا دیگه جواب تلفن هم نداد 😀
درقبالش همیشه افراد پرانرژیتر هستند که تو ذهن آدم میمونن و شانس انتخابشون بالاتره.
بحث نکات مصاحبه کاری موفق اینجا تموم میشه و فقط دو تا نکته جانبی:
– سعی کنیم مفید باشیم
چه کارفرما هستیم چه کارجو سعی کنیم حالا که شخص مقابل برامون وقت گذاشته ما هم اندازه خودمون مفید باشیم.
اگه کارفرما هستید دو تا کار ساده حداقل کاریه که رفتار حرفهایمون رو نشون میده: اول اینکه حتی اگه نمیخوایم با کسی کار کنیم با یه پیام بهش اطلاع بدیم تا برا خودشون برنامه ریزی کنند.
دوم اینکه یه فیدبک به طرفمون بدیم که چطور میتونه خودش رو بهبود بده تا مصاحبه بهتری داشته باشه یا نیازه کدوم مهارتش رو تقویت کنه.
اگه کارجو هستید هم که همونطور که گفتم جایگاه خودتون رو بعنوان یه مشاور یا متخصص ثابت کنید، هم نتیجه مصاحبتون بهتر خواهد بود و هم اینکه مفید خواهید بود.
– کمی خلاقیت در آگهی استخدام
داشتم در مورد کمپینهای خلاقانه اونور آبیها یه سرچ میزدم که چیزهای جالبی دیدم که پیشنهاد میکنم حداقل برا نیروهای فنی تست کنید.
مثلا فلیکر برا گرفتن نیروی UI کار اومده تو سورس صفحش نوشته ما استخدام میکنیم:

یا گوگل برا گرفتن نیروی حل الگوریتم از بیلبورد جالبی استفاده کرده که فقط یه گیک پیگیر میتونه حوصلش رو داشته باشه که حلش کنه اونم مسئلهای که روی بیلبورد یه جا دیده:

اما لطفا منصف باشید، یکی از دوستان کارجو میگفت که یه شرکت که رزومه فرستاده بوده ازش خواستن که چند تا کد رو براشون بنویسه و بعد از تحویل چند بار تکرار کردن.
احتمالا کدشون رو تقسیم کردن و دادن افرادی که برا مصاحبه میان انجام بدن، واقعیت اینه که این رفتارتون جاهای دیگه گفته میشه و دیگه کسی حاضر نمیشه باهاتون کار کنه.
اگه اسمش یادم بود مطمئنا اینجا میآوردمش اگه شما شرکتی این شکلی میشناسید کامنت کنید.
– پتانسیلی که در این بازار هست
الان تعداد سایتهایی مثل جابینجا، ایران استخدام، ای استخدام و … داره زیاد میشه ولی بنظرم اگه یه تیم بیاد یه حرکت خوب بکنه و کارش پیدا کردن نیروهای پر پتانسیل و معرفی به شرکتها باشه بازار خوبی در انتظارش هست.
من شخصا ترجیح میدم با یه شرکت کار کنم که دسته بندی انواع نیروها بر اساس مهارت رو داشته باشه و مهارتهاشون هم ارزیابی کرده باشن در این صورت حاضرم چند برابر این سایتها پول بدم که نیروی مورد نظرم رو تو زمان کمتر و با صرف انرژی کمتر پیدا کنم.
همین!
اگه نکتهای به ذهنم رسید یا به ذهنتون رسید بگید که این پست رو آپدیت کنمشاد باش و دیر زیسروش.
6 دیدگاه
بسیار عالی بود، واقعا کامل و جامع تمامی نکات رو پوشش دادین🙏✌️
ممنونم اردلان جان، محبت داری 🌺
عالي بود 👍
ممنون کامبیز جان
منم یه متن نوشتم!
https://vrgl.ir/zNc4r
درود